وابستگی به غیرِموجود! :|

ساخت وبلاگ
مامان یه تیکه پارچه ی زرد رو داشت میکشید به گاز ، رفتم جلو دیدم همون تی شرتیه که 3 سال پیش خریدمش و خیلی دوستش داشتم و تقریبا تا مرز له شدن پیش رفته بود و مامان هفته قبل میخواست بندازه دور ولی نذاشتمه :| ( اوه اوه! :| )
هیچی دیگه اومدم تو اتاقم دوبار سرمو کوبیدم به دیوار و سعی کردم یادم بره یکی از دوست داشتنی چیزام نیست و نابود شد!
خلاصش اینکه دیشب تقریبا مُردم......
ما را در سایت خلاصش اینکه دیشب تقریبا مُردم... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1healer1 بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 6 آبان 1395 ساعت: 3:38